ادوارد مردی با یک صورت اضافی!!


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



به وبلاگ من خوش آمدید.من مهرشاد ارشد هستم.امیدوارم لحظات خوبی رو در این وبسایت سپری کنید.من در زودترین موقعی که بتونم جواب سوالاتتون رو می دم.کپی فقط با ذکر منبع و اجازه ی مدیر لطفا.

می خواهیم اسم کانال و وبسایت را تغییر دهیم.کدام گزینه خوب است؟

وبلاگ عالی برای دانشآموزان!کلا درسی 

مبین مختاری







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 162
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 213
بازدید ماه : 224
بازدید کل : 36719
تعداد مطالب : 190
تعداد نظرات : 6
تعداد آنلاین : 1



آمار مطالب

:: کل مطالب : 190
:: کل نظرات : 6

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 3

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 162
:: باردید دیروز : 3
:: بازدید هفته : 213
:: بازدید ماه : 224
:: بازدید سال : 872
:: بازدید کلی : 36719

RSS

Powered By
loxblog.Com

اطلاعیه فوتبال-موزیک-موزیک ویدیو-فیلم و ...

ادوارد مردی با یک صورت اضافی!!
شنبه 9 مرداد 1395 ساعت 17:11 | بازدید : 259 | نوشته ‌شده به دست مهرشاد ارشد | ( نظرات )

در یکی از خانوادهای ثروتمند انگلیسی متولد شده بود اما با تمام ثروتی که خانواده‌اش داشت و در آینده به او به ارث می‌رسید وی هیچ‌گاه احساس خوشبختی نکرد زیرا یک صورت اضافی و بسیار زشت و تورفته در پشت‌سر او وجود داشت! در ادامه با بدندید همراه باشید.

البته صورت دوم مورداک نه می‌توانست صحبت کند و نه چیزی بخورد اما در ‌‌نهایت شگفتی می‌توانست بخندد یا گریه کند و مثل یک صورتک همیشه به پشت سر او چسیبده بود و او را همه جا همراهی می‌کرد. 

ادوارد که جوانی ۲۰ ساله بود، به هیچ‌عنوان مانند هم‌سن‌وسال‌هایش نمی‌توانست خوش باشد و از زندگی‌اش لذت ببرد چرا که کمتر کسی حاضر به دوستی با مورداک بود و وی همیشه در تنهایی به سر می‌برد. کودکان با دیدن او پا به فرار می‌گذاشتند و از نگاه مردم کوچه و خیابان معلوم بود که هیچ‌کس تمایلی به صحبت با او ندارد. مورداک نه تنها روز‌ها از دست سر خودش آرامش نداشت، بلکه شب‌ها هم نمی‌توانست سر راحت روی بالشت بگذارد.

edward-mordake-second-face-567x500

با رسیدن شب وقتی همه به خواب فرو می‌رفتند، همیشه از اتاق مورداک صدای نجواهی عجیبی به گوش می‌رسید، صداهایی که بیشتر شبیه زمزمه بود تا صحبت کردن. مورداک کاملاً در خواب بود و با نجواهایی که از پشت‌سرش می‌آمد از خواب می‌پرید، این صدای وحشتناک از دهان صورت دوم مورداک خارج می‌شد. هرشب، صورت دوم او شروع به گفتن جملات عجیب و غریب می‌کرد و مورداک به هیچ‌عنوان نمی‌توانست مانع این کار شود و هیچ کنترلی روی صورت خود نداشت. 

مورداک ثروتمند بود و برای جدا کردن صورت دوم خود به هیچ‌عنوان مشکل مالی نداشت از این رو تصمیم گرفت شر صورت مزاحم را از سر خودش کم کند چرا که معتقد بود صورتش جملات شیطانی به زبان می‌آورد. او نزد چندین پزشک رفت و برای آن‌ها توضیح داد که چگونه این صورت زندگی آرام را از او گرفته و التماس کرد هرطور شده این صورت شیطانی را از او جدا کنند اما هیچ پزشکی راضی به انجام این کار نشد. تحمل چنین زندگی‌ای برای مورداک بسیار سخت شده بود، او سعی می‌کرد با یاد گرفتن موسیقی فکرش را از صورت مزاحم منحرف کند اما مزاحمت‌های صورتش آن‌قدر زیاد شده بود که دیگر نمی‌توانست تحمل کند و برای همین در ۲۳ سالگی اقدام به خودکشی کرد.





:: موضوعات مرتبط: عجایب جهان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: